روزی تیتان عاشق الهه خود ایوس می شود ظاهراً دوست خوبی بوده چون از زیوس خواسته که به تیتان عمر ابدی دهد اما یادش رفته بود که از او جوانی ابدی بخواهد تا سر انجام او کوچک و کوچک تر سد تا که تمام احساسات خود را از یاد برد .